..آه ای آزادی...

ای والا کلام..

..آه ای آزادی...

ای والا کلام..

برای او...

غزلترین غزل تویی  

غزال لحظه های من  

همسفر شادی و شوق  

غریب آشنای من 

 تبسم لب های تو  

بوییدن آرزوی دل 

 چشیدن چشم تو شد 

 نهایت صفای من  

من از تمنای تو  و  

تب تو لبریزم عزیز 

 بیا که با تو تازه شد 

 هوای قصه های من 

 کاشکی می شد  

خواب تو را دوباره دید 

 کاشکی می شد  

شمع تو روشنای من ...

برای تو

غزلترین غزل تویی  

غزال لحظه های من...

کوتوله ها...

 

مردم ایران همیشه بلندترین گامها را در

تغییرات اجتماعی زمان خود برداشته اند:

انقلاب مشروطه  جنبش ملی نفت انقلاب

معنوی 57 وجنبش مدرن وارتباطی سبز

اما کوتوله های سیاسی درهیچ دوره ای

توان درک این جنبش ها را نداشته اند

وتنها زمانی از خواب مدهوشی خود 

 

بیدارشده و صدای مردم را شنیده اند    

که تشت رسوائیشان ازبالای بام افتاده

است. ودراین مدت در رویاهای شیرین

خود غرق بوده و آسمان را به زمین

بافته اند و خود راجانشین خدا بر روی

زمین یافته اند. حال آنکه خدا درهمه

ادیان با مردم وبرعلیه حاکمان بوده است

مگرآنکه حاکمان زبل خدایان دیگری

خلق کرده و به خورد بیچاره خلق داده اند

که آن نه خدا بلکه بت های مطامع آنها

بوده است. و شیطان در این راه دستیار

عزیزشان. واین یاد آور سخن افلاطون

بزرگ است که قدرت فساد آور است

و قدرت مطلقه تباه کننده اجتماع ..

و این سخن مارکس که جای خود دارد:

؛نه دین دولتی دین است ونه دولت دینی دولت؛