..آه ای آزادی...

ای والا کلام..

..آه ای آزادی...

ای والا کلام..

کوتوله ها...

 

مردم ایران همیشه بلندترین گامها را در

تغییرات اجتماعی زمان خود برداشته اند:

انقلاب مشروطه  جنبش ملی نفت انقلاب

معنوی 57 وجنبش مدرن وارتباطی سبز

اما کوتوله های سیاسی درهیچ دوره ای

توان درک این جنبش ها را نداشته اند

وتنها زمانی از خواب مدهوشی خود 

 

بیدارشده و صدای مردم را شنیده اند    

که تشت رسوائیشان ازبالای بام افتاده

است. ودراین مدت در رویاهای شیرین

خود غرق بوده و آسمان را به زمین

بافته اند و خود راجانشین خدا بر روی

زمین یافته اند. حال آنکه خدا درهمه

ادیان با مردم وبرعلیه حاکمان بوده است

مگرآنکه حاکمان زبل خدایان دیگری

خلق کرده و به خورد بیچاره خلق داده اند

که آن نه خدا بلکه بت های مطامع آنها

بوده است. و شیطان در این راه دستیار

عزیزشان. واین یاد آور سخن افلاطون

بزرگ است که قدرت فساد آور است

و قدرت مطلقه تباه کننده اجتماع ..

و این سخن مارکس که جای خود دارد:

؛نه دین دولتی دین است ونه دولت دینی دولت؛ 

    

تکثیری سبز...

 

تکثیری سبز...

 

 

                    تکثیری سبز                                        

سبزشد شهر ز گلنغمه ی تکبیری سبز

کوچه در کوچه زگلبانگ فراگیری سبز

 

آسمان سبز وفضا سبزو زمین سبز.انگار

زده امروز خدا دست به تکثیری سبز

 

می رسد سلسله خاک به افلاک مگر؟

کآسمان را به زمین دوخته زنجیری سبز

 

اندر این باغ که هر برگ بود دست دعا

می توان رفت به گلگشت تصاویری سبز

 

می وزد عطر مناجات  زگلدسته ی شهر

که هلا گوش سپارید به تکبیری سبز

 

وقت آنست که در آینه تکثیر شود

سجده شکربه پیشانی تصویری سبز                   

                (شکوه تماشایی / محمد علی مجاهدی)

باید بپذیریم که...

 

حوادث عاشورای 88 نقطه عطفی در تاریخ مردم ایران خواهد بود.

و درسهای بسیاری برای اندیشمندان خواهد داشت.. ای کاش آنها را

دریابیم.  

نخست اینکه باید بپذیریم مردمی دغلکار و نیرنگبازیم و سعی نکنیم

خود را فریب دهیم.. کشتن فرد بی گناهی که نسبتی با فرد شاخص

جنبش سبز دارد از سوی هرجناح وگروهی باشد عملی غیرانسانی

است.. و نشان از این دارد که جنبش و مردم درقیچی دو گروه با

اندیشه های استالینیستی قرار دارد که برایشان انسانیت وارزشهای

اخلاقی پشیزی نمی ارزد.. و تز ایدئولوژیک هدف وسیله را توجیه

می کند.. هنوز حرف اول وآخر را می زند.

کشتن علی موسوی چه ازطرف حاکمیت باهدف آزار وانتقام کشیدن

ازموسوی وچه ازسوی مخالفان حکومت با هدف داغ کردن وملتزم

کردن موسوی به ادامه راه باشد.. عملی ددمنشانه وغیرانسانیست..

میرحسین موسوی ازپاکدست ترین مردان جنبش 57 بعد سالها تفکر

وسکوت با صداقت تمام و به زعم خود برای نجات مردم وکشورش

از ورطه ای که آن را نابودکننده می دانست پا به میدان گذاشت..

سزا نبود که با او چنین برخورد وحشیانه ای صورت گیرد واین

هشیارباش دیگری برای موسوی وجنبش سبز و مردم ایران است

که بدانند چه دشمنان واقعا" بی رحم وخطرناک و احیانا" دوستان

ابله ونادانی دارند. که به جز اهدافداف خود پایبند هیچ ارزش اخلاقی

و انسانی نیستند.

آری انسان را رعایت نمی کنیم.. محبت را نمی شناسیم..

دوست داشتن نمی دانیم..  

میر حسین .. با قلب شکسته و داغدارت .. با دل پاک و لبریز

از صفا و صداقتت .. برای آگاهی و آزادی این ملت بی چاره

دربند جهالت دعا کن..

به خانواده داغدارموسوی بگو  

ملت روزی ارزش صداقت و

پایمردی و مردانگی تو را خواهد فهمید

و تشنگان قدرت در عطش خود آتش خواهند گرفت و

خاکسترشان را باد با خود خواهد برد و آنچه می ماند

صدای عدالت طلبی تو وآزادی خواهی جنبش سبزاست..